به نظر میرسد ،برای بشر داشتن نشاط و روحیه شاد مهمترازغذاوخواب است.بچه هایی که فقر نشاط دارند یاد نخواهند گرفت.آیا ملاحظه کرده اید که انسان با چه شور و عشقی به دست ساخته خود مینگرد؟خداوند نیز هنگامی که بشررا آفرید با عشق از روح خود در آن دمید و فرمود:فتبارک ا.احسن الخالقین،این یکی دیگر از روشهایی است که برای فعال کردن کلاس ارائه میشود،تلاشی که دانش آموزان برای خلق کارهای جدید و متفاوت از دیگران به کار میبرند احساس توانمند را به آنها القا میکند و از این راه به خودباوری میرسند.در واقع،معلم زمینه سازی میکند ودانش آموزان اندیشه ورزی و سپس اندیشه خود را به صورت کار عملی متجلی میکنند.به کمک این روشها کارآیی معلمان برای تفهیم مطالب درسی بیشتر میشود.امروزه،وظیفه معلم ایجاد انگیزه یادگیری و تسهیل یادگیری است و بطور کلی یادگیری پدیده ای است که خود شخص بایدانجام دهد
- تلاش در وقت گذاری و رسیدگی به خود : کمک به رفع نیازهای دیگران بدون شناسایی و ی نیازهای فرد نا ممکن است . باید فرد توجه کند که چه کارهایی او را خوشحال می کند ، سپس وقت کافی برای انجام دادن آنها در نظر بگیرد .
-سرمایه گذاری در روابط نزدیک و صمیمانه : باید هر فرد وقت و محبت خود را به اشخاصی که دوست دارد هدیه دهد.
-تلاش در به انجام رساندن کارها مورد علاقه : هر فرد باید ، دنبال مبارزه طلبی هایی بگردد که به ی نیاز خود برای انجام دادن کارهای دارای معنی و هدف از نظر خود کمک می کند . هم چنین باید از فرصت های نامنتظر برای آزمون چیزها و کارهای متفاوت استفاده کند .
-دادن نیرو و انرژی به خود : رسیدگی به وضع سلامت جسمانی برای مراقبت از سلامت روان اهمیت دارد .
-پرهیز از افراط و تفریط : روحیه همه گاهی قوی و گاهی ضعیف می شود . ولی باید سعی کرد که به نوعی حالت تعادل یا حد وسط رسید.
-خوش بین بودن : اگر فرد همواره در پی آن باشد که ببیند در زندگی چه کمبودهایی دارد ، آن عیبها را خواهد یافت و احساسش نسبت به خود از آنچه هست بدتر خواهد شد . باید فرد به دنبال جنبه های و جلوه های مثبت زندگی خود بگردد.
-نوع دوستی : نیکی کردن به دیگران ممکن است باعث شود فرد احساس خوبی و شادی کند . نوع دوستی ، کمک یا بخشش به دیگران بدون توجه به نفع شخصی ، احساس احترام به خود را افزایش می دهد . نوع دوستی , هم چنین ممکن است به کاهش فشارهای روحی و جسمی بینجامد و از سلامت و تندرستی فرد محافظت کند . بیشتر ما افرادی نوع دوست هستیم . ما تا آنجا که توان داشته باشیم به امور خیریه کمک می کنیم ، برای کمک به سالمندن یا از کار افتادگان داوطلب می شویم ، به افراد بی سواد خواندن و نوشتن یاد می دهیم و یا آماده ایم به عنوان برادر یا خواهر بزرگتر کودکان و نوجوانان نیازمند عمل کنیم . دلیل عمده انجام دادن این کارها آن است که ما صمیمانه می خواهیم به دیگران یاری دهیم.
احسان و بخشش به همان اندازه که به دریافت کنندگان کمک میکند ، برای بخشندگان هم مفید است . بسیاری از افرادی که برای انجام دادن امور خیر داوطلب می شوند از نوعی احساس سرشار از عافیت خبر می دهند که به ( نشاط کمک کنندگان ) مشهور شده است . این حالت ، نوعی احساس آرامش و رهایی از استرس ، افزایش انرژی ، گرمی ، افزایش احساس با ارزش بودن و حتی کاهش احساس درد و ناراحتی را شامل می شود .
هانس سلامی (Hans selye) بنیانگذار پژوهش در زمینه استرس ، همکاری با دیگران به خاطر خود را با عنوان ( خودخواهی نوع دوستانه ) توصیف کرده است که ما از طریق آن ، با کمک به دیگران برای تامین نیازهایشان ، نیازهای خود را نیز برآورده می کنیم . این مفهوم در واقع تعبیر جدیدی از قانون اخلاق طلائی مشهور است ( با دیگران همچنان رفتار کن که میل داری آنان با تو رفتار کنند ) تفاوت مهم در آن است که شما با ابزار دوستی و کمک کردن به همسایه خود ، محبت و کمک او را به سوی خود جلب می کنید .
-شوخ طبعی: شوخ طبعی و مزاح ، که به ما اجازه می دهد ترسها و دیگر احساسات منفی خود را بدون ایجاد ناراحتی برای خودمان یا دیگران بیان کنیم. یکی از سالمترین راه های مقابله با فراز و نشیب های زندگی است . بنابراین دکتر ویلیام فرای (Williamfry) استاد دانشگاه استانفورد که تاثیر های خنده و شوخی را بر سلامت جسمی و روحی به مدت 3 سال مورد بررسی قرار داد ، خنده در هر روز به اندازه 10 دقیقه ورزش قایق سواری و پارو زدن برای کار کردن قلب و عروق بدن مفید است . همچنین باعث تغییر شکل امواج مغزی و ضرب آهنگ تنفس می شود ، از احساس درد می کاهد ترشح هورمون های مربوط به استرس را کاهش می دهد و با افزایش فعالیت سلولهای کشنده طبیعی بتعث تقویت ایمنی بدن در مقابل بیماری ها می گردد .
شوخی و خنده روش هایی برای بیان عواطف صادقانه ، غلبه بر ترس و تردید و برقراری ارتباط با دیگران است . حتی در زمان ابتلا به بیماری های درمان ناپذیر و مرگ بار ، شوخی می تواند به افراد کمک کند که روزهای آخر زندگی خود را با شادی و نشاط سپری کنند . فایده دیگر شوخی کمک به فرو نشاندن خشم و عصبانیت است ، تقریبا امکان ندارد که انسان هم بخندد و هم عصبانی بماند.
-داشتن روابط اجتماعی: برقرار کردن ارتباط با دیگران به بهبود سلامت جسمی و روانی کمک می کند ، داشتن روابط گروهی با کاهش هورمون های مربوط به استرس به حفظ تندرستی یاری می رسانند .
-حفظ سلامت جسم : نگه داشتن سلامت بدن ، به وسیله ورزش و تغذیه صحیح ، به سلامت فکر و روان کمک می کند . علت این موضوع آن است که ورزش میزان بعضی مواد شیمیائی موجود در مغز را تغییر می دهد و جریان خون و جذب اکسیژن را می افزاید . این تغییرات می تواند بر دستگاه اعصاب مرکزی اثر گذارند و دگرگونی خوشایندی را در احساس و حال فرد به وجود آورند . ورزش همچنین به ایجاد تغییرات روانی تدریجی می انجامد . فعالیت بدنی به خودی خود می تواند در ذهن انسان را از تمرکز به افکار مزاحم و آزار دهنده باز دارد . کسانی که به طور مرتب ورزش می کنند به نوعی احساس مهارت و تسلط بر خود دست می یابند و عصبانیت و نگرانی خود را با حرکات ورزشی تخلیه می کنند .
این تغییرات در امر تغذیه صحیح نیز ایجاد می شود داشتن چندین وعره غذایی کم حجم ولی مغذی و همچنین استفاده صحیح از مواد غذایی از جمله عوامل تاثیر گذار بر روان هستند .
برای شاد بودن و شاد زندگی کردن نیازمند رفتارهائی مناسب و موثر هستیم تا بتوانیم در دیگران نفوذ کرده و چهره ای مشخص و شاد را نشانه خود قرار دهیم .
۱- همیشه چهره خندان و متبسم را در نگاه و صورت خود داشته باشیم .
۲- در معاشرت با اطرافیان ، با احساس و شاداب باشیم .
۳- رفتارهای مثبت را برجسته و به آنها توجه نماییم .
۴- از کلمات محبت آمیز و خودمانی در سخنان خود استفاده کنیم .
۵- کبرو غرور بی جا نداشته باشیم وخود را برتر از دیگران ندانیم .
6- دیگران را دعوت به لبخند و شادی نماییم .
7- برنامه های شاد در ساعات تفریح و استراحت خود داشته باشیم .
8 – سعی در ایجاد فضای سبز در منزل ومکان زندگی خود داشته باشیم . ( استفاده از گلهای زیبا و معطر محیط زندگی را باطراوت و آدمی را شاد می نماید)
عوامل موثر در تعلیم و تربیت:
ا-خانواده:از پدران و مادران انتظار میرود که به همان اندازه که برای آراسته کردن بچه های خود دقت و وسواس از خود نشان نشان میدهند لا اقل به همان اندازه هم در پرورش فکری و ذهنی و درونی طفلانشان تعمق کنندو بدانند که تربیت فکری و معنوی کودکان آنها به مراقبت دقیقتر و مهمتر از پرداختن به مسائل ظاهری آنهاست.والدین باید نقشی فعال در آموزش و برنامه معنوی مدرسه ایفا نمایند.
2.توارث
3.تغذیه
4.آرامش
5.مدرسه:
االف)معلمین ب)دانش آموزان ج) محیط مدرسه د)برنامه ریزی ه)انجمن اولیاءومربیان:انجمن اولیاءومربیان به مثابه پلی است که بین خانه و مدرسه ایجاد شده و نقش ارزنده آن مسلم و مشخص است .این نکته حائز اهمیت است که برای داشتن مدرسه ای سالم ،مطلوب و شاد باید به تمامی عوامل و اجزای تشکیل دهنده آن پرداخت .
معلم شاد و با روحیه :
معلم آهنگ و فضا و جو کلاس درس را تنظیم و برقرار می سازد . چنانچه قرار باشد که روح دانش آموزپرورش و رشد یابد باید این روند از روح معلم آغاز گردد. حال چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد ،شانس ناچیزی برای تقویت و مراقبت از روح دانش آموزان وجود خواهد داشت .معلمانی که حضور توانمند خود را هر روز در کلاس درس نمی توانند ارائه نمایند ،آنان از لحاظ انتقال فکر با دانش آموزان هماهنگ نیستند و جهت پا سخگویی به نیازهای دانش آموزان آمادگی ندارند.هر معلم باید با توجه به هر گونه نقص در درک و دریافت دانش آموز نه بعنوان نقصی در تدریس خود توجه نماید و تلاشی کند تا در خود توانایی کشف روشهای جدید را به وجود آورد.معلم باید این امکان را داشته باشد تا بهترین روش ممکنه را انتخاب کند.توانایی در کشف روشهای جدید،عدم وابستگی کورکورانه به یک روش و رد کردن سایر روشها را ،مدنظر قرار دهد.اگردانش آموزان آگاه شوند که چه باید بخوانند ؟چرا باید بخوانند؟این درسی که میخوانند چه منفعتی در آینده نزدیک و آینده دور برای آنها دارد؟مورد کاربرد این درس در جامعه کجاست؟وچگونه مورد استفاده واقع می شود؟اهداف برای شان روشن میگردد.باکسب این اطلاعات است که دانش آموز رغبت پیدا می نما ید و درس برای او جالب و دلپذیر می شود.هردرسی در میان درسها از اهمیت ویژه ای برخوردار است و اگر شاگرد به ارزش آن درس آگاه گرددآن درس برایش معنی دارتر می شود.
یک شرط اساسی:
پیش از آنکه به بیان این شرط بپردازیم باید توجه داشت که اصولاً همه معلمان در فرصتهایی به دانش آموزان خود پندواندرز داده وآنان را به رعایت اصول انسانی دعوت می کنند متاسفانه نوع این راهنمایی ها نتیجه بخش نبوده است فقط عده ای محدود در این کار موفق بوده اند که زبان کردارشان با گفتارشان یکنواخت بوده است یعنی آنچه را که گفته اند در رفتارشان تجسم پیدا کرده است .از این رو یکی از اساسی ترین شرایط معلمی مطابقت گفتار و کردار است. دانش آموز وقتی ببیند که معلم از نظر رفتار و کردار دارای وحدت و همبستگی است خود به خود تحت تاثیر او قرار گرفته به اصول انسانی راهنمایی خواهد شد. معلمان اگر بخواهند سخنانشان در دلهای دانش آموزان اثر گذارد باید خود به آن گفتار عمل نماید در غیر اینصورت کمترین تاثیری در دانش آموزان نخواهد گذاشت.
مدرسه شاد و با روح:
مدرسه نیز خود از یک روح سرشار برخوردار است،این موضوع به ندرت مورد تایید قرار می گیرد،و در عوض مدرسه به صورت یک ماشین و یا یک کارخانه شناخته شده است.در مدرسه می توان دانه جست وجو گری و پرسش را در زمین فکر و اندیشه نسل کوچک و کم سال کاشت تا این دانه رشد کند،همراه او بزرگ شودوزندگی بزرگسالی او را از زود باوریها،ساده اندیشی ها،بی دقتی ها، تقلیدها ،پیروی هاو باری به هر جهت گذراندن ها نجات دهد.درعوض او را انسانی متفکر،منطقی،فکور،اندیشمند،علت جو ،هدفدار،خواهان حقیقت بار آورد.هیچ نسخه ای برای توسعه و پرورش مقدس و یا یک مدرسه شاد و با روح و سرزنده وجود ندارد به هر حال ما میتوانیم شرایطی را به وجود آوریم تا اجازه پرورش روح را بدهد و ایجاد نشاط نماید.روشهایی برای فعال کردن مدرسه و کلاس ارائه میشود امید است که این روشها باعث شود شوق و انگیزه ی بیشتری در دانش آموزان بوجود آیدو نشاط بیشتری احساس شود.
برخی از اقداماتی که کارکنان مدارس می توانند انجام دهند عبارتند از:
1-تشخیص اهمیت مطالب غیر کلامی
2-توجه به زیبایی محیط آموزشگاه و کلاسهای درس
3-نقل داستانهایی در باره مدرسه
4-برگزاری جشنها و مراسم مذهبی
5-حقیقت و اعتبار
6-پرورش و تقویت بیان
7-پرورش روح دانش آموزان
8- شناسایی علتها به جای توبیخها
عقاید و باورهای ما:
ما عقیده داریم که مهمترین بستر ایجاد آرامش روانی همان ارتباط با حق است و معتقدیم که دلها جز با یاد خدا آرام نمی گیرد. پس نقش ایمان و تقوی را در ایجاد روحیه شاد و آرامش خاطر باید همواره مد نظر قرار داد.
1- شخصیت : مطالعات نشان میدهد که ابعاد شخصیت افراد بر شادمانی آنها تأثیر دارد. دو بُعد شخصیت (درونگرایی و برونگرایی) ازنظر برخی کارشناسان، از اهمیت بیشتری برخورداراست.دنیو و کوپر (1998) و آرجیل، مارتین و لو(1995) در مطالعات مختلف، همبستگی درونگرایی، برونگرایی و شادی را 22% و 45% گزارش کردند. کاستا، مک کرا و نوریس (1987) نیز با انجام یک پژوهش طولی گزارش کردند که برونگرایی میتواند وجود عاطفه مثبت و شادیِ 17 سال بعدِ فرد را پیشبینی کند. ارتباط شادی و برونگرایی آنقدر مسلّم و قوی است که برخی صاحبنظران، ارتباط برونگرایی و شادمانی را با ارائه فرضی وجود ژن شادمانی توضیح میدهند(.(Lupri & Freideres, 1999
2-عزتنفس: از عواملی است که بر میزان شادمانی افراد تأثیر زیادی دارد. وارت (2001) عزتنفس را اساسیترین عامل شادی میداند و ویلسون 15(1967) گزارش کرده که عزتنفس یکی از مهمترین پیشبینی کنندههای شادی است. تأثیر این عوامل در شادمانی بهقدری زیاد است که آرجیل (2001) بهعنوان یکی از صاحبنظران روانشناسی شادی، آن را جزء جداییناپذیر شادی میداند.
3- سرمایه اجتماعی: ریچاردز (2000) سرمایه اجتماعی یا همبستگی را چگونگی شبکة روابط اجتماعی، دوستی ها، احساس کنترل شخصی و اعتماد اجتماعی میداند. به اعتقاد او، سرمایه اجتماعی بیش از سرمایه انسانی(سطح تحصیلات، درآمد، موقعیت اجتماعی و.) بر میزان شادمانی افراد جامعه تأثیر می گذارد. پژوهشها نشان میدهند افرادی که ازنظر روابط اجتماعی، مهارت بیشتری دارند و بهتر میتوانند با مردم رابطه برقرار کنند، شادتر از افرادی هستند که ازنظر مالی غنی ترند، ولی روابط اجتماعی مطلوبی ندارند.(میر شاه جعفری و همکاران، 1381)
4- فعالیتهای اوقات فراغت: فعالیتهای اوقات فراغت منبع بسیار خوبی برای ایجاد شادمانی هستند. بندورا (1977) شادیبخش بودن فعالیتهای اوقات فراغت را اینگونه تفسیر میکند که وقتی افراد به این نوع فعالیتها میپردازند، در حال انجام کاری هستند که میتوانند آن را بهخوبی انجام دهند یا لااقل تصوّر میکنند که توانایی انجام آن رادارند. بنابراین، سعی میکنند هر چه بیشتر به این فعالیتها بپردازند و درنهایت، بر میزان شادی در آنها افزوده خواهد شد.
یکی از فعالیتهای اوقات فراغت موسیقی» است. مریام (1964) نقشهایی را برای موسیقی قائل است؛ ازجمله اینکه در ابراز احساسات، تأیید و تصدیق اجتماعی و آیینهای مذهبی، موسیقی میتواند در انسان احساس آرامش ایجاد کند و خستگی و اضطراب را کاهش دهد.(Argyle, 1998))یکی دیگر از فعالیتهای اوقات فراغت که باعث شادمانی فرد میشود، ورزش است. ورزش به دلیل سرعت بخشیدن به فعالیت دستگاه گردش خون و دستگاه تنفس، عضلات را تقویت میکند و فرد به دنبال تقویت جسمانی، احساس بهتری مییابد. به نظر بیدل و موتریه20 (1996)، ورزش علاوه بر کاهش افسردگی و اضطراب، عزتنفس را در فرد تقویت میکند و موجب افزایش شادی او میشود.
5- وضعیت اقتصادی و رضایت شغلی: به نظر میرسد شادمانی انسان با افزایش ثروت افزایش مییابد و کاهش ثروت، شادی را میکاهد. داینر و لوکاس21 (1999) چنین گزارش کردهاند که مردم کشورهای ثروتمند از مردم کشورهای فقیر شادترند؛ اما مایرز (2000) بیان میکند که بین سطح درآمد و شادی در میان مردم همبستگی ضعیفی وجود دارد.
آرجیل (1998) معتقد است بین درآمد و شادمانی، ارتباط مثبت وجود دارد؛ اما این ارتباط در بین اقشار کمدرآمد بیشتر است؛ یعنی درآمد تااندازهای نیازهای مادی افراد را برطرف میکند و بر شادمانی تأثیر دارد، ولی درآمد بیشازحد موردنیاز، شادمانی را افزایش نمیدهد. سی کزنت می هالی (1997) در رابطه بااینکه چرا پول بهتنهایی شادی نمیآورد، معتقد است شاید ثروت برای زندگی مفید باشد، اما انسان نیازهای دیگری نیز دارد که نمیتوان آنها را با پول خرید. باید توجه داشت که وجود بیکاری در جامعه، حتی برای انسانهایی که به کار اشتغال دارند نیز استرسآور و شادمانی زدا هست. بلنچ فلور (1991) یکی از دلایل این امر را ترس از بیکار شدن میداند.
6- سلامت: سلامت و شادمانی با یکدیگر در ارتباطاند. سالوی، راتمن، دتولر ، دولر و استوارد (2000) معتقدند که عواطف مثبت بهخصوص شادی، فعالیتهای قلبی- عروقی و سیستم ایمنی بدن را بهبود میبخشد. پنین کس (2000) در پژوهشی نشان داد هیجانهای مثبت میتواند افراد را در مقابل عوامل استرسزا محافظت کند و خطر مرگ را کاهش دهد.
7- وضعیت تأهل: شادمانی بزرگسالان ارتباط زیادی با وضعیت تأهل دارد. داینر و لوکاس(1999) معتقدند که افراد متأهل نسبت به کسانی که هرگز ازدواجنکردهاند یا جداشدهاند یا همسر خود را ازدستدادهاند، بیشتر احساس شادی و شادمانی میکنند.
8- اعتقادات مذهبی: یکی از عوامل مؤثر در ایجاد شادمانی، ایمان مذهبی است. ازآنجاکه فردِ باایمان دارای ارتباط و اعتقادات معنوی است، لذا کمتر احساس رهاشدگی، پوچی و تنهایی میکند. روانشناسان معروفی ازجمله: جیمز(1985)، آلپورت(1950) و یونگ(1969) به نقش و تأثیر مذهب بر زندگی افراد پرداختهاند و آن را مهم میدانند(رجایی و همکاران، 1388). پارگامنت و ماهونی (2002) مهمترین عامل در شادمانی روانشناختی را انتخاب داوطلبانه مذهب میدانند.
همچنین بسیاری از پژوهشها از رابطه دین با عواطف مثبت و شادی در زندگی حکایت دارند. مایرز (2000) در بررسی خود به این نتیجه رسید که افراد معنویتر از شادی بیشتری برخوردارند. سلیگمن (2000) اظهار میدارد افرادی که امور مذهبی را بهجا میآورند، شادتر از سایر اشخاص هستند. بهطورکلی، بسیاری از نظریهپردازان، راه رسیدن به شادکامی و خوشبختی روانشناختی را در پرتو توجه به ارزشها و هدفهای معنوی، نیازهای بنیادی، معنادار بودن و هدفمندی زندگی، عشق و علایق دینی و الهی میدانند.(Reiss, 2001; Ryan & Deci, 2000; Myers, 2000)
مزیدی و استوار (2006) نیز در بررسی اثر دین اسلام بر سلامت روانی جوانان ایرانی، تأثیر معنادار این دین را بر کاهش نشانههای مرضی و جسمانی گزارش کردهاند. پژوهشهای ازهارت و دراپ (1994) نیز تأثیرات مثبت دخالت دین را در معالجه بیماران مسلمانی که دچار اختلالهای ناشی از اضطراب بودند، نشان داده است.
اسلام که دین فطرت و طبیعت است نیز پیوسته مریدان خود را به شادیهای مثبت و سازنده دعوت میکند. در دستورات آسمانی دین اسلام نکتههای ارزشمندی در خصوص ایجاد شادی و نشاط آمده است. این شادی گاهی برای خود آدمی است و زمانی برای دیگران. اینهمه ثواب که برای تبسّم زدن بر دیگران ذکرشده و سفارشهایی که برای پوشیدن لباسهای شاد و استعمال بوی خوش، دیدار با دوستان، نظافت و پاکیزگی، مسافرت و تفریح، حضور در طبیعت، زدودن کینه و حسد از دل و شوخطبعی و مزاح و. مطرحشده است، همه برای ایجاد شادی و راندن غم و اندوه از دل مؤمنان است.(طریقه دار، 1380، ص 20)این موضوعات، مکرراً درآیات و احادیث مورد تأکید قرارگرفته است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود.
حضرت علی(ع) میفرمایند: السرور یبسط النفس و یثیرو النشاط»؛ شادمانی باعث انبساط روح و برانگیختن وجد و نشاط است.(محمدی ریشهری، 1362، ص 2449)امام رضا(ع) میفرمایند: کوشش کنید اوقات روز شما چهار ساعت باشد: ساعتی برای عبادت و خلوت، ساعتی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران و ساعتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و در مسرّت و شادیِ ساعات تفریح، نیروی انجام وظایف اوقات دیگر را تأمین کنید(مجلسی، 1403، ج17، ص 321، روایت سوم). در این حدیث علاوه بر اهمیت دادن به شادی و سرور، به تأمین معاش یا کار و اوقات فراغت و روابط اجتماعی هم اشارهشده است که از عوامل موثّر بر شادمانی هستند.
امام صادق(ع) میفرمایند: هیچ مؤمنی نیست که در او شوخطبعی نباشد. شوخطبعی بخشی از حُسن خُلق است(کلینی، 1413، ص 633) یا میفرمایند: هر که به چهره برادر خود لبخند بزند، این لبخند برای او حسنهای باشد.حضرت علی(ع) نیز میفرمایند: این دلها همانند بدنها، خسته و افسرده میشوند و نیاز به استراحت دارند. در این حال، نکتههای زیبا و نشاطانگیزی برای آنها انتخاب کنید»(شیروانی، 1383) و نیز فرمودهاند: کسی که شادیاش کم باشد،آسایش او در مردن است.
گر چه ازنظر فقهی و اسلامی، شادی امری مجاز و پسندیده است؛ اما با بررسی تعالیم اسلامی میتوان گفت که دین اسلام نگاهی متعالی به شادی دارد و بنابراین، شرایط و محدودیتهایی را برای شادی بیان کرده است؛ ازجمله: 1. در شادی، گناه و معصیت نباشد؛ 2. پرهیز از اذیت و آزار دیگران؛ 3. نکوهش و مسخره و استهزا؛ 4. پرهیز از لهو.(شمس الدینی، 1388)از رسول اکرم(ص) نقلشده که میفرمودند: من شوخی میکنم اما در گفتارم جز حق و راست نمیگویم.(کلینی، 1413)در منابع دینی و اسلامی علاوه بر شرایط و محدودیتهایی که برای شادی بیانشده، عواملی که منجر به شادمانی میشوند نیز ذکرشدهاند.
عوامل مؤثر بر شاد زیستن:موضوع شادی آنقدر در میان مردم پرطرفدار است که بسیاری از نشریهها و کتابهای این حوزه به آن میپردازند اما واقعیت این است که هر انسان ایده خودش را دراینباره دارد. حجم انبوه این اطلاعات کار را برای شناسایی پژوهشهای علمی و مبتنی بر مطالعات روانشناختی از اطلاعات نادرست دشوار کرده است. ما در این مطلب میخواهیم درباره عواملی که باعث شادی انسانها در زندگی میشود صحبت کنیم.
نقش ژنتیک در شادی انسانها:روانشناسان و حتی اقتصاددانها چندین دهه است که روی مقوله شادی مطالعه میکنند و تحقیقاتی را روی عوامل تأثیرگذار در شادی انسانها انجام دادهاند. غنیترین دادههای مرتبط با این موضوع در دانشگاه شیکاگو وجود دارد. محققان این دانشگاه از سال ۱۹۷۲ روی این موضوع در جمعیت آمریکاییها مشغول مطالعهاند. از آن زمان تاکنون نسبت شاد بودن در میان مردم آمریکا ثابت بوده بهطوریکه یکسوم مردم این کشور خود را خیلی شاد» و نیمی از آنها تااندازهای شاد» بیان کردهاند. فقط ۱۰ تا ۱۵ درصد این افراد خود را نه خیلی شاد» توصیف کرده بودند. با این اطلاعات پژوهشگران دانشگاه مینستوتا تصمیم گرفتند تأثیرات عوامل ژنتیکی را روی شادی مردم بررسی کنند.
به همین دلیل، پژوهشگران این دانشگاه دوقلوهای همسانی را که از کودکی از هم جداشده بودند و در خانوادههای مختلفی بزرگشده بودند بررسی کردند. پژوهشگران بامطالعه ژنتیکی این دوقلوها در محیطهای گوناگون به این نتیجه رسیدند که ما بخش قابلتوجهی از شادیهایمان را در لحظههای مختلف زندگی به ارث میبریم. نتایج مطالعه محققان نشان داد که حدود ۴۸ درصد از سهم شادی در زندگی ما ژنتیکی است. اما بااینهمه هنوز هم امیدواریهای زیادی در زندگی وجود دارد چراکه حدود ۵۰ درصد میزان شادی در زندگی در اختیار خود ماست.
چه چیزهایی ما را خوشحال میکند؟عشق، ثروت، تعداد زیادی دوست یا اتفاقات خوشایند؟ مطالعات زیادی روی عوامل شادیبخش در زندگی انسانها انجامشده است. گرچه بسیاری از این پژوهشها اشتراکات زیادی باهم دارند اما تعداد اندکی از نتایج آنها قابلاعتماد و مرتبط است چراکه انسانها دارای سلایق مختلفیاند و برای چیزهای متفاوتی در زندگی ارزش قائلاند؛ برای مثال برخی از افراد دوست دارند در شهرهای بزرگ زندگی کنند و برخی دیگر به شهرهای کوچک علاقه دارند. به همین دلیل محققان بهجای بررسی عواملی که باعث شادی انسانها میشوند، به این موضوع پرداختند که مردم چگونه فعالیتهای مختلف را که باعث شادی آنها میشود تفسیر و تحلیل میکنند. آنها به سه منبع متفاوت از شادی رسیدند: خوشی و لذت، چالش و همچنین معنا. این سه عنصر اجزای اصلی تمامی فعالیتهایی است که ما را شاد میکند و میتوان آنها را به شیوههای مختلف باهم ترکیب کرد.
درباره این سایت